امام زمان
تاريخ : چهار شنبه 22 خرداد 1392برچسب:,

این بار نوبت ترکیه است

چاه نکن بهر کسی اول خودت دوم کسی

منبع : رزمنده


برچسب‌ها: <-TagName->

نویسنده مطلب علی
تاريخ : چهار شنبه 22 خرداد 1392برچسب:,

 

منبع : رزمنده سایبری ولایت


برچسب‌ها: <-TagName->

نویسنده مطلب علی
تاريخ : چهار شنبه 22 خرداد 1392برچسب:,

پیرمرد همیشه قبل از اذان ، خود را به مسجد لاله زار می رساند. اهل مسجد همه او را می شناسند و به او احترام می گذارند. انسان موفقی است و در امور خیر هم معمولا پیش قدم می شود. سر صحبت را که با او باز می کنم با لبخندی محبت آمیز می گوید: " در نوجوانی به مشهد مشرف شدم. مرحوم حاج شیخ حسن علی، باغچه ای در نخودک داشت. به آنجا رفتم و ایشان را پیدا کردم . به ایشان گفتم: من سه حاجت مهم دارم، دلم می خواهد هر سه را در جوانی به من بدهد. یک چیزی یادم دهید. فرمودند چه میخواهی؟ گفتم یکی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرف شوم؛ چون حج در جوانی یک لذت دیگری دارد. فرمود: نماز اول وقت را به جماعت بخوان. گفتم دومین حاجتم این است که خدا به من یک همسسر خوب عنایت فرماید. فرمودند: نماز اول وقت را به جماعت بخوان. گفتم سوم اینکه خدا یک کسب آبرومندی به من عنایت فرماید. فرمودند: نماز اول وقت را به جماعت بخوان. این عملی را که ایشان فرمودند، من شروع کردم و در فاصله سه سال هم به حج مشرف شدم، هم خدا به من زن مؤمن داد و هم کسب با آبرو به من عنایت کرد.

منبع : کتابچه آرامش بهاری (طرح نوروز 92 )


برچسب‌ها: <-TagName->

نویسنده مطلب علی

کم توقع بود . اگر چیزی هم برایش نمی خریدیم ، حرفی نمی زند . نوروز آن سال که رسیده بود ، پدرش رفت و یک جفت کفش نو برایش خرید . روز دوم فروردین ، قرار شد برویم " دید و بازدید" . تا خانواده شال و کلاه کردند ، علی غیبش زد . نیم ساعتی معطل شدیم تا آمد . به جای کفش، دمپایی پاش بود. گفتم: مادر، کفشات کو؟! گفت: " بچۀ سرایدار مدرسه مون، کفش نداشت، زمستان را با دمپایی ها سر کرده بود " .

با اینکه دوازده سال بیشتر نداشت، همیشه به یاد فقرا و بچه یتیم ها بود .

(خاطره ای از شهید علی چیت سازان )

کتابچه آرامش بهاری (طرح نوروز 92 )


برچسب‌ها: <-TagName->

نویسنده مطلب علی

 

 «اقتصاد مسأله‌ی اصلی كشور است. اگر ملت بتواند اقتصاد خود را روبهراه كند، دشمن در مقابلهى با ملت ايران بىدفاع خواهد ماند». رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی حرم مطهر امام خمینی رحمه‌الله این نكته را گفتند و با اشاره به مشكلات اقتصادی كشور از جمله تورم و گرانی در خصوص رییس جمهور آینده افزودند«انشاءالله آن كسى كه بعداً خواهد آمد، بتواند حلاّل اين مشكلات باشد، اين گرهها را هم باز كند؛ اين كه آرزوى ملت ايران است».

 

از طرفی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با كارگران فرمودند كه رئیس‌جمهور آینده باید در حوزه‌ی اقتصاد، دارای برنامه‌ای با سیاست‌های اقتصاد مقاومتی باشد. به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR مجموعه‌ی الزامات اقتصاد مقاومتی از نگاه رهبر انقلاب را در قالب اینفوگرافیك در صفحه‌ی ویژه‌ی انتخابات ۹۲ منتشر می‌كند. برای دریافت اینجا را كلیك كنید.
 

برچسب‌ها: <-TagName->

نویسنده مطلب علی

 کوثري خطاب به مطرح‌كنندگان "انتخابات آزاد":


 
عضو کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس گفت: ‌حضور حداکثری مردم و علاقه آن‌ها به شرکت در انتخابات نشانه‌ بارزي از آزادی در انتخابات جمهوري اسلامي ايران است که برخلاف جوامع اروپايي و غربي، ميزان مشارکت مردم ايران در انتخابات رو‌به رشد بوده و این نشان‌دهنده علاقه‌مندی و اعتماد مردم به انتخابات سالم در ایران است.

"اسماعیل کوثری" نماینده تهران، ري، شميرانات و اسلامشهر در گفتگو با خبرنگار پارلماني باشگاه خبرنگاران با اشاره به طرح رمز فتنه و کليدواژه "انتخابات آزاد" از سوي برخي افراد گفت: اشخاصي که اين مباحث را مطرح مي‌کنند قصد نشان دادن عدم آزادي انتخابات را دارند اما حضور مردم پرشور مردم در انتخابات،‌ تائيدي بر آزاد بودن انتخابات در جمهوري اسلامي است.

وي در ادامه افزود: بحث انتخابات آزاد توسط غربي‌ها مطرح شده و افرادي در داخل آگاهانه و ناآگاهانه آن را بیان می‌کنند، این افراد که خود را از خادمان انقلاب می‌دانند باید به اين سوال پاسخ دهند که اگر تا به حال انتخابات آزاد نبوده، شما چگونه با راي مردم انتخاب شده‌ايد؟

"کوثري" تصريح کرد: اين افراد قصد داشتند همان‌گونه که در انتخابات ریاست جمهوری دوره پیش بحث "تقلب" را به میان کشیدند، در این دوره نیز انتخابات آزاد را دستاویز قرار دهند که "مقام معظم رهبری" با درايت کامل در مقابل آن‌ها ایستادند و رهنمودهاي ايشان باعث رو شدن دست "فتنه‌گران" شد.

عضو کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس گفت: حضور حداکثری مردم و علاقه آن‌ها به شرکت در انتخابات نشانه‌ بارزي از آزادی در انتخابات جمهوري اسلامي ايران است که برخلاف جوامع اروپايي و غربي، ميزان مشارکت مردم ايران در انتخابات رو‌به رشد بوده و این نشان‌دهنده علاقه‌مندی و اعتماد مردم به انتخابات سالم  در ایران است.

نماینده تهران  اظهار داشت: مدعيان برگزاري انتخابات آزاد می‌دانند که به دلیل عملکرد بد و وابستگی به بیگانگان مردم به آن‌ها اقبالی نشان نمی‌دهند، بسیاری از اين افراد جزو فتنه‌گران، تعدادي از اصلاح‌طلبان، جبهه ملی و امثال این گروه‌ها هستند که وابستگی آن‌ها به دشمنان برای مردم ثابت شده‌است.

وی با اشاره به اینکه این افراد وابستگی خود را به بیگانگان انکار نکردند، خاطرنشان کرد: این افراد همواره برای ایجاد شک و شبهه در اذهان مردم قبل از انتخابات به بيان يک چنين مباحثي مي‌پردازند تا انتخابات را زير سوال برده و نقش مردم در تعيين رئيس جمهور را بي‌تاثير جلوه دهند .
 



برچسب‌ها: <-TagName->

نویسنده مطلب علی

 

گفت: رأي نمي دهم !!!

گفتم:چرا؟

گفت: كي براي ما كار مي كنه؟ چه فايده داره؟ همشون مثل همند...
گفتم: نمي خوام نصيحتت كنم، اما يه مطلب كوتاه بهت ميگم، و بقيه اش به عهده خودت باشه...
گفت: باشه...
گفتم: تو مي دوني فرق آدم هايي كه تو سال 61 هجري قمري و دهه اول محرم اون سال تو كربلا بودند، با آدم هايي كه تو كوفه بودند، چي بود؟
گفت: چه ربطي داره؟ چرا مثال بي ربط مي زني؟ امروز رو چه به كربلا؟
گفتم: ربط داره...مگه اون جمله معروف رو كه ميگه "كل يوم عاشوراء ، وكل أرض كربلاء" نشنيدي؟ ما آدم ها هميشه به راه خير و شر مخير هستيم و اين مربوط به يك زمان و مكان خاص نيست،
آيات سوره بلد رو نخوندي كه مي گه:

أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَيْنَيْنِ * وَلِسَانًا وَشَفَتَيْنِ * وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ (بلد / ۸ الی ۱۰ )

آيا دو چشمش نداده‏ ايم * و زبانى و دو لب * و هر دو راه [خير و شر] را بدو نموديم ...

گفت: خوب... قبول.... نمي دونم فرقشون چي بود، يعني نمي دونم منظورت چيه كه بگم فرقشون چيه....
گفتم: فرقشون تو يه چيز بود، اون هم اين بود كه مردمي كه تو اون موقعيت حساس بودند، اگه تو كربلا و پشت سر امام معصوم بودند، مورد رضايت خدا و امام خودشون بودند، و اگه تو كوفه بودند، و يا مقابل امامشون، مورد رضايت شيطان و دشمنان خدا بودند...
گفت: خوب الان كوفه كجاست؟ كربلا كجاست؟ امام كيه؟ دشمن كيه؟
گفتم: معلومه دوست من، كوفه يك مكان نيست، يك جبهه فكري هست و به اون طرف اطلاق مي شه كه شما با طرفداري از اون و گرايش به اون مورد رضايت شيطان و دشمن هستي؛ اما كربلا اون جبهه فكري هست كه تو همراه و همفكر امام خودت هستي و با اين جبهه به جنگ دشمنت ميري؛ امام هم كه مشخصه، هيچ زماني نيست كه از وجود امام معصوم خالي باشه و همه به اين اعتقاد داريم، حالا حكايت همون شهر كوفه است كه امام خودش در بين مردم نيست اما به نيابت از او كسي هست كه امور مسلمين رو به دست بگيره و امام نماينده اي ميان مردم داره، در اين زمان هم امام خامنه اي در اين مقام مورد تأييد امام عصر(عج) قرار داره؛ دشمن هم كه معلومه، با ملاك هاي قرآن در آيات
۸۲ و 51 سوره مائده و ديگر آيات قرآن همون يهود و مسيحيت هم پيمان يهود، كه آمريكا و دوستانش هستند، مي باشد...
گفت: خوب ربطشون به انتخابات چيه؟
گفتم: شايد برات زياد قابل درك نباشه و يا مهم نباشه ولي اگه خوب دقت كني مي فهمي به همين مهمي هست كه ميگم. وجه مشترك كربلا و انتخابات امروز ما حماسه بودنشه، براي همين امام خامنه اي حماسه سياسي رو به امسال اطلاق كرده، چون حماسه وقتي اتفاق بيفته، حتي سال هاي سال بعدش هم دشمن رو ناكار و ناكام مي كنه. اگر مثلاً من روز 24 خرداد پاي صندوق رأي نروم و رأي ندهم، اين اتفاقات داره مي افته حتي بدون اينكه متوجه بشم. دشمن از كار من خوشحال ميشه، يعني من در جبهه فكري كوفيان هستم، به اين معني كه امام معصوم از من ناراضي هست، چون حرف نائبش رو توجه نكردم، لايق كربلا هم نيستم و نمي تونم ادعا كنم سال 61 هم كه كار خيلي حساس تر از امروز بوده، در ركاب امام خود مبارزه مي كردم، ادعاي شيعه بودن هم نمي تونم بكنم، چون همه اين ها اعتقاد شيعه هست، تو فكر كن وقتي به كوچكترين كاري كه از دستمون بر مياد، البته خيلي براي ضربه زدن به دشمن كار بزرگي هست، به سمتش نميريم و انجام نميديم، چطور مي تونيم ادعا كنيم كه منتظر امام زمان (عج) هستيم؟ و گوش به فرمان او هستيم؟
دوستم ديگه جوابي نداشت بده، اما در آخر گفت: باشه حالا متقاعد شدم كه بيام و رأي سفيد بدم، فقط براي انجام وظيفه...
گفتم: چرا سفيد، يعني از بين اين چند نفر يك نفر رو قبول نداري؟
گفت: من آقاي هاشمي رو قبول داشتم كه رد صلاحيت شد، ديگه برام كسي مهم نيست...
گفتم: تو نظام اسلامي رو قبول داري؟
گفت: بله كه قبول دارم...
گفتم:تو به خاطر نظام رأي به آقاي هاشمي مي دادي، يا به خاطر آقاي هاشمي رأي به نظام مي دادي؟
گفت: به خاطر نظام اسلامي به آقاي هاشمي رأي مي دادم...

گفتم: خوب دوست عزيز من، همين نظام اسلامي با قوانين خودش آقاي هاشمي رو رد صلاحيت كرده، خود آقاي هاشمي هم قبول كرده، حالا شما هنوز شخص برات مطرحه؟ هستند كساني كه نظام اسلامي تأييدشون كرده، يكي از اونا رو انتخاب كن....
گفت: راست ميگي، حق با شماست، حالا به نظرت به كي بايد رأي بدم؟
گفتم: حرف رهبر انقلاب هرگز فراموشت نشه، به كساني رأي بده كه ملاك آيه" انَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَ لَا تَحْزَنُوا و َأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ" باشن....
 

منبع : محفل منتظران ظهور

 


برچسب‌ها: <-TagName->

نویسنده مطلب علی

سلام

امروز توی یه اداره با یه جانباز جنگ تحمیلی هم کلام شدم.از قبل میشناختمش.دورا دور.در مسجد الهادی(خیابان مالک اشتر(تهران) ) با هم آشنا شده بودیم.اما نمیدانستم جانباز است.تا حالا به انگشتهای دست چپش دقت نکرده بودم.سلامش کردم .دست راستش بند بود به ناچار با دست چپش دست دارد.۳ تا از انگشتهایش قطع بود.

- سلام جوان.حالت چطوراست؟

به دستهایش خیره شدم.ابتدا چیزی نگفتمو از حالو احوال هم پرسیدیم.چیزی نگفتم چون ترسیدم ناراحت بشه..اما دل و زدم به دریا و پرسیدم.گفتم حاج آقا خدا بد نده.تازگی اینطور شده؟خندید و گفت: ما از این یادگاری ها زیاد از جنگ آورده ایم.پای چپش هم مصنوعی بود.وقتی پایش را بالا زد بغض گلویم را گرفت.ناگهان دختر جوانی که اصلا حجاب مناسبی نداشت سکوت آنجا را شکست.با یکی از کارمندان دعواش شده بود.داد و فریادی راه انداخته بود..به کارمند آن اداره میگفت باید این کار را انجام بدی.کارمند هم میگفت خواهر من نمیشود.و با اصرار دختر جوان کارمند هم گفت اصلا دلم نمیخواهد این کار را انجام دهم. دختر هم گفت بله مملکت را دل به خواهی کرده اید .با این وضعی که برای مملکت درست کرده اید توقع دارید کسی رای هم بدهد.بلند داد میزد که من یکی رای نمیدهم.می خواستم حسابی از خجالتش در بیایم.ناگهان همان جانباز جنگ تحمیلی لب به سخن گشود.گفت دخترم درست است.مملکت دل به خواهی شده است.دخترک که گمان میکرد حامی پیدا کرده خوشحال شد و گفت بله حاج آقا معلومه که شما آدم فهمیده ای هستید.مرد ادامه دارد مثلا اگر کسی به شما بگوید این چه وضع و ریختی هست برای خودت درست کرده ای چه میگویی؟حتما خواهی گفت دلم میخواهد.شما دلت میخواهد x دلش میخواهد y دلش میخواهد.مملکت همینطوری میشه دل به خواهی.اگر یک نفر هم جلوتون رو بگیره جلوگیری از این بی بندو باری رو جلوگیری از آزادیتون میدونید..دختر بیچاره حسابی جا خورده بود.مرد با صلابت خواصی صحبت میکرد.میگفت در ثانی اگر من اشتباه کردم تقصیر مملکت چیست؟گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری

گفت البته شاید بعضی از جوون های امروزی تعجب کنند.اما ما از شما بد تر هم دیدیم.مگه برای کسی رای میدید.اصلا شما ها یه آدم دیکتاتور بدردتون میخوره که اجازه صحبت کردن هم بهتون ندند چه برسه به رای دادن.میگفت ای کاش شما زمان شاه بودید.دوران شاه رو تجربه میکردید.یکی از روحانیون رو نام برد که الان نام این روحانی متاسفانه یادم نیست.گفت نامه به شاه نوشت گفت آقای شاه.همه دین ها برای خودشون مدرسه دارند.هر غلطی هم بخواهند میکنند.ما اجازه تاسیس یه مدرسه اسلامی داریم.اجازه ندادند.....

میگفت این رای هایی که ما میدیم و برای خودمون میدیم نه برای کسی.دلم آتیش گرفت وقتی گفت زمان جنگ هم بودند افرادی که فکر میکردند مملکت برای اونها نیست.وقت جنگ که بود مملکت برای اون جوانهای رشیدی بود که تیکه تیکه شدند .وقت سهم بود از همه مدعی ها مدعی تر بودند.میگفت من کاری به رای دادن و رای ندادن کسی ندارم.اما دخترم در مورد کارهات یه ذره فکر کن.دختر جوان بدون اینکه هیچی بگه ، سرشو پایین انداخت و رفت.کارمن هم اونجا تموم شد.خداحافظی کردم که بیام سمت خونه .حاجی گفت آقای کبیری وسیله داری.گفتم نه جاج آقا شرمنده.گفت نه جوون من ماشین دارم.وایسا با هم میریم.گفتم زحمت میشه.گفت نه بابا پس همسایگی به چه درد میخوره.وقتی با هم اومدیم بیرون.باورم نمیشد.دختره بیرون وایساده بود.اون روسریشم یه خورده جلو تر اومده بود.اومد جلو و عذر خواهی کرد.گفت حاج آقا حق با شما بود.ای کاش همه ما یه ذره احساس میکردیم ایرانی هستیم.این کشور همیشه مال ماست....

توی راه یک دفعه بغض حاجی  ترکید.گفت نمیدونی چه جوونایی رفتند تا ما اینجوری سالم بمونیم.گفتم حاج آقا میشه یه خاطره از یکی از رفقاتون بگید.انگارمنتظر بود.گفت یه رفیق داشتم اسمش کاظم بود.توی جبهه رسم بود هر کسی میتونست یه صفحه از قرآن رو حفظ بخونه بهش یه روز مرخصی میدادند.تازه ازدواج کرده بودم.لنگ مرخصی بودم.قرآن بلد بودم بخونم ولی از حفظ نداشتم.کاظم گفت من واست درست میکنم.رفتیم پیش فرماندمون و گفت میخوام قرآن بخونم مرخصی بگیرم.۳ جز قرآن رو از حفظ خوند.فرمانده حیرون مونده بود.گفت ۱ ماه مرخصی.گفت بدید به ایشون.از خوشحالی داشتم میمردم.گفتم من ۱۵ روز از سرمم زیادهگگفت هرچی میخواد بهش بدید.اول مخالفت کردند بعد گفتند باشه.منتظر بودم خاطرش خیلی قشنگ تموم بشه.گفت وقتی از مرخصی برگشتم کاظم شهید شده بود.مو به تنم سیخ شد.گفت از چهرت معلومه مذهبی هستی.ترو به خدا به رفقات بگو ما یه همچین آدمایی توی مملکتمون زندگی میکردند.جلوی گلوله نرفتند تا ما پشت به این انقلابمون کنیم..... خاطره امروز  رو نوشتم تا همه جوونایی که این صفحه رو میخونند بدونند خیلی از جوون های هم سن و سال ما جلو گلوله نرفتند تا ما پشت به این انقلاب کنیم.شاید رای امروز ما هم حکم جهادی در برابر لشکر کفر داشته باشه.شاید...

منبع : نگاهی به نطنز

 


برچسب‌ها: <-TagName->

نویسنده مطلب علی

 میلاد امام حسین که جانم فدایش باد نزدیک است  . پیشاپیش این عید بر شما مبارک

 

میلاد امام حسین


برچسب‌ها: <-TagName->

نویسنده مطلب علی
تاريخ : پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:,

 

 

 

شیفته سیرت نکوی محمد(ص)

خلق جهان محو نور روی محمد(ص)

سیر نخواهد شدن ز روی محمد(ص)

دیده گرش صد هزار بار ببیند

نیست گلی در چمن به بوی محمد(ص)

نیست مهی در فلک به نور جمالش

بسته سراسر به تار موی محمد(ص)

سلسله کاینات و رشته هستی

نیست پسندیده تر زخوی محمد(ص)

خوی محمد شعارساز که خویی

تا نبرد ره کسی به سوی محمد(ص)

ره نبرد سوی شاهراه حقیقت

پرشده عالم زگفتگوی محمد(ص)

هیچ دلی خالی از محبت او نیست

هر که بمیرد در آرزوی محمد(ص)

زنده شود از نسیم صبح وصالش

دل رود اول به جستجوی محمد(ص)

صبح قیامت که سر زخاک برآرد

آبروی ما به آبروی محمد(ص)

یارب در روز رستخیز، مریزان

تا ننهی سر به خاک کوی محمد(ص)

خوشه نچینی(رسا) زخرمن فیضش

 

دکتر قاسم رسا

 

منبع : www.javananhossini.ir


برچسب‌ها: <-TagName->

نویسنده مطلب علی
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد